نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 10 روز سن داره

شیطونی های نازنین زهرا

دختر خوشتیپ مامانی و بابایی !

  سلام نفسم دیروز افطار خونه آقاجون دعوت بودیم شما هم تیپ زده بودی خفن الهی قربونت بشم عزیزم این لباسیه که مامانی پسند کرده ولی خاله ناهید عزیز از طرف دایی سید علی برا شما خریده دایی و خاله مهربون ممنون   دیروز  حدودهای ساعت 7 رفتیم خونه مامان جون اینا و شما تیپ زده بودی و همسایه های مامان جون اینا هم تو کوچه بیکار و علاف بودند و حسابی من و تو بابایی رو دید میزدند ما رفتیم خونه مامان جون تو و علی پسر خاله فاطمه داشتید بازی میکردید و من اومدم بغلت کردم همین که بغلت کردم بیچاره علی از پشت رفت تو شیشه میز تلویزیون و شیشه خورد شد منم هول نشستم علی رو در بیارم تو هول کردی یه عالمه جیغ زدی چه وحشتناک بود خدا خیلی به ...
18 مرداد 1390

آخ جون تخم مرغ !

  نازنین زهرای گلم سلام مامان فدات بشه میدونی تو عاشق تخم مرغی روزی دو تا تخم بلدرچین میخوری ماشالله نوش جونت الانم برات تخم بلدرچین پختم با کره بدم بخوری پیش بسوی تخم مرغ   پ   اینم چند تا عکس تخم مرغ در ادامه مطلب برای تو دلبرکم                       ...
16 مرداد 1390

بازم خواب ترسناک !

سلام طلای مامان جگرم انشالله امشب خیلی خوب لالا کنی و تا صبح خوابهای خوب ببینی نمی دونی دیشب چه به سر من و بابایی آمردی قربونت برم دیشب هر کاری کردم تو شیطونی میکردی و نمی خوابیدی دیگه بابایی دست به کار شد و لالات کرد ساعت یک ربع به دو بود منم بعدش یه ربعی بهت شیر دادم و بعد خوابیدم حدود 3 و 10 دقیقه بود با گریه بیدار شدی گریه که میگم نه هر گریه ای از سوز گریت منم گریم گرفته بود و بعد گریه ات شد بغض صورتت میلرزید ولی بغض ات نمی ترکید چشمات بسته بود و با چشم بسته اشاره میکردی به در و دیوار من و بابایی واقعا ترسیده بودیم گفتم شاید دل درد داری خدای نکرده برات شکمت رو ماساژ دادم  یکم آروم شدی لای چشمات رو باز کردی ولی دوباره میلرزیدی نه بغ...
16 مرداد 1390

مامان قربون انگشت کوچولوت بره الهییییییییییییییی !

  سلام گل دخترم قربونت بشم الهی از سه روز پیش همزمان با تمام شدن یازده ماهگیت یاد گرفتی با انگشت کوچولوت اشاره کنی الهی فدای انگشت نازنت بشم مامانی اول یکم سر انگشتت رو به پایین بود و حالا بهتر به سمت اشیا اشاره میکنی قربونت بشم جگر مامانی   ...
15 مرداد 1390

فووووووووووووووووووووت!

  سلام طلا خانم الان نشستی تو بغلم و داری کشمش می خوری نوش جونت عزیزم دیروز داشتم برات سوپ درست میکردم  اومدی پیشم بهت هویج دادم تو هم ذوق کردی و چون دیده بودی من برات غذاتو فوت میکنم شروع کردی هویج رو فوت کردن که مامانی کلی ذوق کرد و شما هم  دوباره تکرار کردی و به من  میخندیدی قربونت برم !   ...
15 مرداد 1390

اولین سالگرد ازدواج و ماه رمضان با حضور یه فرشته کوچولو !

  دیروز 9 مرداد سالگرد ازدواج من و بابایی بود اولین سالی بود که تو باهامون بودی با هم دیروز رفتیم برا بابای کادو بخریم براش یه اسپره خریدیم و بعدش اومدیم کاغذ کادو بخریم شما یه کاغذ کادو برق برقی رو برداشتی و منم به نظرت احترام گذاشتم و اونو خریدم حالا هم رفته تو سبد اسباب بازیهات قربونت بشم امروزم اولین ماه رمضون با تو رو تجربه میکنم واقعا بودنت خیلی خوبه و لذت زندگی رو چند برابر کرده همیشه سالم و خوشبخت و شاد باشی مامانی     ...
10 مرداد 1390

روز جهانی شیر مادر !

              10 مرداد روز جهانی شیر مادر سال هااست كه نقش اساسي تغذيه با شير مادر در رشد وسلامت كودكان وهمچنين سلامت مادران شناخته شده است . وبه تنهائي درشش ماه اول تولد براي شيرخوار كافي است ودر شش ماه دوم تولدانرژي لازم پنجاه درصد از شير مادر وپنجاه درصد از تغذيه تكميلي تامين ميشود . آموزش به مادران هنر است كه به مادران گفته شود همه مادران قادر به شير دادن هستند وبايد اين باور به مادران تفهيم گردداز طرف ديگر حمايت جامعه از زنان وحمايت خانواده از مادران اهميت ويژه دارد .نكته مهم ديگر آموزش كاركنان بيمارستان ها ومراكز درماني است كه بتوانند پاسخ گوي مادران به گونه صحيح باشند چون ا...
10 مرداد 1390

طلاترین دختر دنیا !

سلام مامانی اینقدر خانمی ماشالله الان تا مطلب قبلی رو نوشتم و اومدم دوباره پای کامپوتر رفتم کلی کار کردم که همش مدیون توام چون تو لالا بودی خانمی کردی از خواب بیدار نشدی قربونت برم رفتم پله ها رو که خیلی وقت بود نشسته بودم شستم حیاطم تمیز کردم که یه ساعت طول کشید قربونت برم ازت ممنونم مامانی که بیدار نشدی قربونت برم ماشالله به این خانم نازگلی الانم دیگه بیدار شدی داری منو نگاه میکنی اومدم مامان ....
10 مرداد 1390